مجله سبک زندگی

۱۱۰ مطلب با موضوع «بیوگرافی کپشن استوری متن خاص» ثبت شده است

نیکی کردن 99 کپشن و شعر کوتاه و خاص در مورد نیکی کردن با عکس نوشته

کپشن نیکی کردن

دست هایی که کمک می کنند

از لب هایی که دعا می کنند مقدس تر هستند

*****

اصلی ترین هدف ما در زندگی

کمک به دیگران است

اما اگر نمی توانید به کسی کمک کنید

حداقل کسی را آزار ندهید ..

*****

ای که دستت می رسد ؛

دستی بگیر

 

*****

انسانیت غذا دادن به گدا نیست!

وقتی که اندازه آن گدا ،گرسنه باشی

و غذایت را به او بدهی

انسانی…

*****

گاهی خدا می خواهد

 

با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد

وقتی دستی را به یاری می گیری،

بدان که دست دیگرت در دست خداست…

*****

بخشنده بودن بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد

قلب بزرگ میخواهد…

 

*****

و از صمیم قلب متاسفم برای همه کسانی

که از ترس آتش جهنم است،

که به همنوع خود کمک می کنند

*****

آگاه باشید که خدا در هیچ جا

همچون آنجا پرستش نمی شود که آدمی برای

نیکی کردن به برادران و زیارتشان گام بر می دارد.

متن در مورد نیکی

زندگی کوتاه است

به کوتاهی برگ های زرد پاییزی

کاش در این دو روز زندگی به فکر دیگران هم باشیم

و آن ها را در هر کاری مدد رسانیم..

*****

انسان خوشبخت نمی شود اگر

برای خوشبختی دیگران نکوشد..

*****

بزرگ کسی است که قلبش کودکانه

قهرش بی کینه

دوست داشتنش بی ادعا

و بخشش او بی انتهاست

مرام 88 کپشن و شعر کوتاه و خاص لاکچری در مورد مرام با عکس نوشته

کپشن مرام

مرام فقط مرام گاو،

چون نگفت من گفت ما…

*****

رفیق فقط کلاغ

نه بخاطر سیاهیش به خاطر یه رنگیش…

*****

معرفت فقط معرفت کرم

نه به خاطر کرم بودنش به خاطر خاکی بودنش…

*****

ما عاشق فهم و ادب و معرفتیم

ما خاک قدوم هر چه زیبا صفتیم

از زشتى کردار دگر خسته شدیم

محتاج دو پیمانه مى معرفتیم…

*****

فرقی نمیکند

دوست مجازی باشی

یا دوستی در دنیای واقعی

 

همین که با معرفت باشی

کافیه

*****

سلام ای بی وفا ای بی مروت

سلام ای ساز گیتار محبت

سلام کردم نگی تو بی وفایی

وگرنه ما که عاشقیم بی مروت!

*****

علم بهتر است یا ثروت؟

باور کنید هیچکدام

فقط ذره ای معرفت !

*****

تو کلاس آئین نامه سرهنگه پرسید:

کی می‌دونه کجا دور زدن ممنوعه؟

یکی دستشو بلند کرد و گفت: ” تو رفاقت ”!

متن در مورد مرام

رفاقت را جای عشق در دلم سپردم تا با یاد دوستان

از درد هیچ عشقی نسوزم

به سلامتی تمای رفیق‌های بامرام

*****

بیخیال عطر های گرانبها

 

آدم باید

بوی معرفت بدهد..

*****

در شکار معرفت با عشق پیمان بسته ایم

در میان عاشقان ما عاشق دل خسته ایم

در جواب بی وفایی، مهربانی کرده ایم

مهربانی را به رسم معرفت طی کرده ایم

*****

سلامتی همه رفیقایی که کوه جلو مرامشون خم میشه…

*****

سی سال بود که میگفتم

خدایا چنین کن و چنین ده ؛

چون بـه معرفت رسیدم

گفتم الهی تو مرا باش

و هر چه می‌خواهی کن …

بلاتکلیفی 77 کپشن و شعر کوتاه و خاص در مورد بلاتکلیفی با عکس نوشته

کپشن بلاتکلیفی

جمله ها بی تو بلاتکلیفند

بیا و انتهایشان باش…!

*****

دقیقا اونجایی هستم که

شادمهر میگه :

می خوام برم پا ندارم ،

می خوام نرم جا ندارم

گریه کنم دل ندارم ،

داد بزنم نا ندارم

بلاتکلیف ترینم ….

*****

نه آنقدری

به دوست داشتنم مطمئنی

که یک بار برایِ همیشه بخواهی ام

و نه دلش را داری که بگذاری

بروم ..

چند چندی با خودت؟!

 

دلت کجا مانده که

اینگونه مرا لایِ منگنهِ ” بلاتکلیفی “

میگذاری!؟

 

*****

من انقدر دوستش دارم

که حاضرم هزار سال ،

باهاش توی بلاتکلیفی بمونم..

امّا تمومش نکنم…

*****

بد ترین حالت یک عشق

بلاتکلیفی ست…

*****

بلاتکلیفی یعنی…

دوسش داشته باشی…

ندونی چه حسی بهت داره….

دیوونت میکنه این احساس لعنتی…

 

*****

باران را دوست ندارم

بلاتکلیف می کند مرا

چون نمیدانم از سر شوق میبارد

یا از سر دلتنگی

*****

گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن!

به رفتن که فکر میکنی اتفاقی می افتد

که منصرف می شوی…

میخواهی بمانی،

رفتاری می بینی که انگار باید بروی!

و این بلاتکلیفی..

خودش… کلی جهنم است..!!

*****

بیچاره چشمهایم بلاتکلیف شده اند !

صبح ها به شوق دیدنت چشم می گشایم

و شب ها به شوق دیدنت چشم می بندم

این از کراماتِ چشمِ من است یا از معجزاتِ تو؟

تو بچگی مون از تکلیف عذاب می کشیدیم

الان داریم از بلاتکلیفی عذاب می کشیم !

*****

از روزی که تصمیم به رفتن گرفته ای،

بلاتکلیفی بین ما موج میزند

مثلا همین دل من نمیداند با تو بیاید؟

یا پیش من بماند ؟

باختن 88 کپشن و شعر کوتاه و خاص در مورد باختن با عکس نوشته

کپشن باختن

بنظرم باخت اصلی ما اونجا بود که

واسه ترس از دست دادن کسایی که

دوسشون داشتیم

خودمونو تغییر دادیم.

*****

‏تنها یک چیز است که

دسترسی به امید را غیرممکن می‌سازد:

ترس از باخت…!

*****

نقطه باخت هر آدمى زمانیه که دیگه

خودش رو دوست نداشته باشه …

*****

حماقت بزرگی است که

آدمی برای برنده شدن در بیرون،

در درون ببازد

*****

زندگی مثل بوکس میمونه

 

زمین بخوری نمیبازی

بلند نشی میبازی

*****

اگه قراره ببازی

یه جوری بباز که دشمنت برنده نشه

*****

دوس داشتنتو بهش نگی

یکی دیگه این کار رو میکنه

و تو بازی نکرده باختی

*****

باختنی وجود نداره،

بعضی وقتا میبری، بعضی وقتا یاد میگیری.

*****

خیلی چیزاتو نباید بقیه ببینن

مثل باخت مثل حال بدیات.

اون چیزایی که باید بقیه ببینن

بُردته، خوشاحالیته، خندته.

متن در مورد باختن

گاهی برای برنده شدن

دست به کارهایی می‌زنیم که

با ارزش‌های درونی ما ناسازگار است

در این موارد، بازنده‌ی اصلی ما هستیم

*****

زندگانی برد و باخت

زندگــی با بُـــرد از دست دادن است

اصل این معنـــی یقین با زادن است

گر نباشد زندگـــی شیــــرین کجاست

زندگانی گاه برپاد و گاهی افتادن است

*****

برنده ها بر “بردن ” تمرکز می کنند،

بازنده ها بر “برنده ها” تمرکز می کنند…

*****

‏از ترس باختن نصف فرصتای زندگیمون از دست رفت

چشمه روان 99 کپشن و شعر کوتاه و خاص در مورد چشمه روان با عکس نوشته

کپشن چشمه روان

سکوتم در خور فریاد و من خاموش خاموشم

کمی شهد تبسم را به جای غصه می نوشم

ترنم بر لبم، شعری دگر از سینه می آید

هجوم اشک گاهی میکند چون چشمه در جوشم

*****

لحظه های زندگی مثل چشمه مثل رود

گاه می جوشد ز سنگ گاه می خواند سرود

سر به ساحل می زند

موج شط زندگی

لحظه ها چون نقطه ها روی خط زندگی

*****

چشمه ی جوشان شعـرم در سرم اندیشـه ها

تـــا بگویـــــم قـصه ی دل وارهــانم غـصــه ها

بــارش ابـــــر بهـــــارم بـــر زمیـــــن تشنــه لب

چون ببـــارم سبز گردد کوه و دشت و بیشـه ها

 

*****

چشمه

 

از رفتن نمی ماند حتی گر با هزاران سنگ

پایش بشکنی…

*****

به همین زودی

همه چیزتمام میشود

واین چشمه بیقرار

که از بالای کوه سرازیراست

در آغوش دریا آرام میگیرد….

متن در مورد چشمه

والدین از خود می پرسند

که چرا رودها زهرآگین هستند،

در حالیکه خود آن ها چشمه را

به سم آلوده کرده اند

 

*****

چشمه خشکیده‏ ی شعر مرا پر آب کن

بیت‏ های تشنه‏‏‏ و درمانده را سیراب کن

برگ های دفترم این روزها پژمرده اند

لااقل یک برگ را مهمان شعری ناب کن

*****

بر فرو رفتگی‌های

این سنگ دست بکش…

و قرن‌ها عبور رودخانه را حس کن…

سنگ‌ها سخت عاشق می‌شوند!…

اما فراموش نمی‌کنند

*****

ماهم که رخش روشنی خور بگرفت

گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت

دلها همه در چاه زنخدان انداخت

و آنگه سر چاه را به عنبر بگرفت

*****

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد

چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد

گر چشمه زمزمی و گر آب حیات

آخر به دل خاک فرو خواهی شد

*****

تو را به اندازه عشقی که ابر شد ابری که باران

و چشمه ای که به دریا رسید دوست خواهم داشت…

پول قرض دادن 88 کپشن و شعر کوتاه و خاص در مورد پول قرض دادن با عکس نوشته

کپشن پول قرض دادن

من وقتی قرض می‌دم

انگار وام بلاعوض دادم.

طرف تو هر نقطه‌ای از دنیا خودشو قایم می‌کنه …

*****

این پولایی که من قرض دادم

اگر پس میگرفتم

الان تو پارکینگم چند دست ماشین داشتم …

*****

ای واحد بی مثال معبود غنی

وی رازق پادشاه و درویش و غنی

یا قرض من از خزانه غیب رسان

یا از کرم خودت مرا ساز غنی

*****

بانک، جایی است که در هوای آفتابی

چتری به تو قرض می‌دهد

و در هوای بارانی، پس می‌گیرد.

*****

 

فردا کجا خلاص دهی آن مرید را؟

کامروز قرض دار شد از بهر آش تو

با اوحدی مباف کرامات خود، که هیچ

کاری نمی رود ز بباش و مباش تو

*****

در زیر بار قرض نماند کف کریم

با دستگیر خلق، خدا یار می شود

با گریه خنده شکرین را چه نسبت است

آخر دلی ز گریه سبکبار می شود

*****

به ما خواجه تا چند خواهید گفت

که قرض شما را ادا می کنم

ادای دگر گر چنین می کنید

به رخصت که هجو شما می کنم

*****

در شهر قرض دارم واندر محله قرض

در کوچه قرض دارم واندر سرای قرض

از صبح تا به شام در اندیشه مانده ام

تا خود کجا بیابم ناگه رجای قرض

*****

آشفتگان که آه به هم قرض می دهند

فارغ نیند یک نفس از رفت و روی هم

با تشنگی بساز که این خشک طینتان

چینند همچو ریگ روان آبروی هم

*****

گر به مثال اقرضوا قرض دهی قراضه ای

نیم قراضه قلب را گنج کنی و کان کنی

ور دو سه روز چشم را بند کنی باتقوا

چشمه چشم حس را بحر در عیان کنی

*****

مردم ز دست قرض گریزان و من به صدق

خواهم پس از نماز و دعا از خدای قرض

عرضم چو آبروی گدایان به باد رفت

از بس که خواستم ز در هر گدای قرض

*****

اگه خواستید کسی رو از خودتون دور کنید

یا پول بهش قرض بدید یا بهش زیاد محبت کنید

*****

بهتر است بدهکار باشیم، تا اینکه با پولی که

مهر و نشان ما بر آن نیست بدهی خود را بپردازیم.

*****

هر قرض که در گردن من بود ز غیری

از خون دل و دیده ادا کردم و رفتم

روی همگان چونکه به محراب ریا بود

من پشت برین روی و ریا کردم و رفتم

*****

مردم به عیش و شادی و من در بلای قرض

هریک به کار و باری و من مبتلای قرض

قرض خدا و قرض خلایق به گردنم

آیا ادای فرض کنم یا ادای قرض

*****

گر خواجه تربیت نکند نزد پادشا

مسکین عبید چون کند آخر دوای قرض

خواجه علاء دولت و دین آن که جز کفش

هرگز کسی ندید به گیتی سزای قرض

*****

بگیر کیسه پرزر باقرضواالله آی

قراضه قرض دهی صد هزار کان گیری

به غیر خم فلک خم های صدرنگ است

به هر خمی که درآیی از او نشان گیری

قیچی 99 کپشن و شعر کوتاه و خاص در مورد قیچی با عکس نوشته

کپشن قیچی

هرکی از زندگی من حذف شده

قیچی رو خودش دستم داده

*****

درسته امسال بین بوس دومـ و سومـ گیر نکردیم

ولی موقع دست دادن با همه یه دور سنگ کاغذ قیچی بازی کردیم ..

*****

هر زنی

لا به لای موهایش

مردی را پنهان کرده است

هر وقت یک زن را قیچی به دست دیدی

بدان ، عزادار مردیست

که موهایش را شانه میزد …

*****

آنقدر دعا کردم

تا پرنده شدم

اما حالا که این همه راه را

به سوی تو پَر زده ام

 

تو قیچی بدست

در پرچین نشسته ای

غافل از اینکه من

تو را بیشتر از پَرهایم دوست دارم.

*****

موهایم را نه رنگ کرده ام نه کوتاه.

حالا هزار قیچی، دندان تیز کرده اند

برای موهایم.

مرا که می شناسی…

سرم برود عهدم نمی رود.

*****

امروز…

قیچی را برداشتم

و پایان دادم به تمام دلخوشی هایم!

موهایی را…

که فقط باد نوازش میکند

باید چید

*****

سنگ.کاغذ.قیچی بازی میکردیم باهم…

من سنگ اوردم با کاغذ مچاله ام کرد…

کاغذ اوردم او قیچی اورد.بریدم!!

قیچی اوردم سنگ اورد منو شکست!

و اینگونه مرا له کردو برید و شکست!!!

متن در مورد قیچی

“دوست داشتن”

حکایتِ کاموا هاست…اگر قیچیِ محبتت،

نخی را اشتباهی چید،

شک نکن از آن به بعد، از هر جا شروع کنی،

رشته ات یکجا دوباره قطع می شود…!

*****

قیچی، کاغذ را می‌بُرد

سنگ، قیچی را خُورد می‌کند

کاغذ، سنگ را می‌بلعد …!

و این است داستان زندگی ما

داستانِ عوض‌هایی که گِله ندارد

#تُ مرا می‌شکنی

من دیگری را

و دیگری #تُ را …!

*****

کاش زندگیمان مثل

” سنگ،کاغذ،قیچی” بود.

و تمامش شوخی ای بود با یک پایان شیرین چه می دانستیم که حال

با ما مثل سنگ برخورد می‌کنند

*****

زن‌ها نمی‌گویند “دوستت ندارم”

اما وقتی کسی کوچ کند از دلشان ،

بافتنی می‌بافند در عوض بافتن گیسوهایشان.

اگر کسی کوچ کند ، ناخن‌هایشان را کوتاه می‌کنند،

موهایشان را قیچی.

*****

دنیا کاردستی نیمه کاره کودکیه

که همیشه قیچی رو

به چسب ترجیح میده

*****

بال و پر کبوتر را قیچی میکنند،

در قفس را باز میکنند و بعد به او آسمان تعارف میکنند…

بعضی، اینگونه به آدم لطف میکنند!

تعطیلات 55 کپشن و شعر کوتاه و خاص در مورد تعطیلات با عکس نوشته

کپشن تعطیلات

میدونین چرا پنگوئنا بی سوادن؟

چون همش برف میاد مدرسشون تعطیله

*****

زنم تولدش چند روز دیگه س هم گل فروشی ها

تعطیلن هم طلافروشی ها خدایا شکرت

*****

اصلا زمستون و پاییز باید تعطیل باشه

با لیوان چایی یا قهوه

کنار پنجره بشینی و هوای ابری رو تماشا کنی ..

 

*****

به یاد تعطیلات رفته از دست

غم و غصه کنارم همسفر شد

*****

افراد کل هفته را منتظر جمعه خواهند بود کل سال را منتظر

تابستان و تعطیلاتش کل زندگی را منتظر شادی.

*****

تنها دلیلی که ما از دیگران در خصوص اینکه

 

چگونه تعطیلات آخر هفته خود را گذرانده اند

سوال می کنیم این است که ما نیز میخواهیم

در مورد تعطیلات آخر هفته خود صحبت کنیم.

 

*****

بدون تعطیلات آخر هفته، هفته کجا باید برود؟

*****

می خواهید بدانید من آخر هفته چکار می کنم؟

یک روز در تعطیلات آخر هفته از خواب بیدار می شوم

هیچ جایی نمیروم و هیچ کاری نیز انجام نمی دهم

*****

روز جمعه مانند یک کلید عمل می کند به طوری

که تعطیلات آخر هفته را برای همه باز می کند

 

*****

آخرش روزای تعطیل به خاطر نبودنِ

رفیق پایه، زخم بستر میگیریم

*****

روزهای تعطیل سخت تر میگذرند! چون میدانم

وقت داری به من بیندیشی، اما نمی اندیشی

*****

از روزای تعطیل بدم میاد

از روزای کاری هم بدم میاد

شب خوبه هی بخوابی فقط

*****

روزای تعطیل بیشتر احساس خوشبختی می کنم

چون صبح که بیدار میشم ظهره

*****

به نظرم چیزی که بعد از یک تعطیلات طولانی نیازه

یه تعطیلات طولانی دیگه ست

*****

تعطیلات تابستان را چگونه گذرانده اید ؟

 ما نگذراندیم ، خودش گذشت

نجوا 99 کپشن و شعر کوتاه و خاص در مورد نجوا با عکس نوشته

کپشن نجوا

تو که نمی‌دانی

شاید یکی به خاطر تو

با خدا نجوا می‌کند‌

*****

شهر می خوابد به لالایی سکوت،

اختران نجوا کنان بر بام شب

نرم نرمک باده ی مهتاب را،

ماه می ریزد درون جام شب …!

*****

نجوای ِانگشتانت را

دوست می دارم

آن زمان که

در وطن ِآغوشت آرام می گیرم…

 

*****

دلم فریاد می‌خواهد

ولی در انزوای خویش

چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم

 

هر شب……

*****

ازکـدام حفره ای در شب !

چنین ویرانی میبارد؟

کدام نجوای خاموش مردابی

حس آغوش ماه را !

از برکه میگیرد ؟

*****

یک شب…سراغت می آیم…

دستانت را میگیرم…بند بند انگشتانت را میبوسم

و از شهرزاد قصه ها برایت میگویم…

در گوشت نجوای عاشقی سر میدهم…

و بوسه ای عمیق بر پیشانی ات میزنم.

این شب هاکمی زودتر سر بر بالینت بگذار…

دل بی طاقت من…

محتاج در خواب آمدن توست…

 

*****

ای کاش میشد این نجواهای توی سرم،

یه جوری قطع شه

*****

سوراخ کنج دیوار را با سیمان می پوشانم

مورچه ای از راه می رسد و روبروی سوراخ مسدود شده می ایستد

انگار از غیب شدن سوراخ شوکه شده باشد

آرام صورتم را به او نزدیک و زمزمه می کنم “ مشکلی پیش آمده؟ “

پاسخی نمی دهد. مرا نمی شنود مرا نمی بیند

شاید حتی از حضور من آگاه نباشد

شاید کسی در گوش ما نیز نجوا می کند که نمی بینیمش …

شاید …

*****

آغوشِ تو  عشق خیز ترین سرزمینِ جَهانِ من است

که در خاکش نهال داشتنت را کاشته ام…

بیا و مهربانی را در گوشم نجوا کن

تا برای همیشه

سبز بمانیم…

*****

خدایا

گوش کن به التماسهای من

شرمسارم که با حال مستی به سوی تو کرده ام دست نیاز دراز

مرا گوش کن ، مرا بپذیر که جز تو ندارم قبله ای برای نماز

ناراحتی 88 کپشن و متن درمورد ناراحتی با عکس نوشته

کپشن ناراحتی

یه لحــظــه هایــی تو زندگی هست که

سر جمع دو دقیقه هم نبوده

اما یادش یه عــمـــر آدمو داغون می کنه…

*****

چقدر عبرت در این عروسک هاست

و ما از عروسک کمتریم …

آن ها مرده بودند و زندگی می کردند

ما زندگی می کنیم و مرده ایم …

*****

میــدونـــی چـیـه؟

چـــیز خـاصــی نــیــست فـقـط یـــکم خستــم از زندگـی

یـکم میخوام بـــخوابم یـــکــم مـــیـــخــوام نـــبـــاشم

 

*****

زندگی بازی گرفتن دیگران نیست

که روزی عاشقش باشی و روزی قاتلش

*****

غیـــرت مــــــردانه ات کـــــجاست ؟

زمانـــی کـــه معشــــوقه ات از تـــــجاوز تنــهایی رنــــج می کشیـــد ،

 

بـــه جـــای درکـــش

ترکـــش کــــردى

*****

راه رفتن را یاد گرفتیم

تا دویدن را بلد شویم

دویدن را یاد گرفتیم

تاراهی برای زودتر رسیدن بیابیم

دویدیم و دویدیم و دویدیم

بی آنکه بدانیم سهم ما از زندگی

فقط دویدن بود نه رسیدن

 

*****

زندگی دو چیز را یادم داد :

آرزوی مرگ…

مرگ آرزو…

*****

به شدت نیاز دارم یکی پایین زندگیم بنویسه :

چند سال بعد …

*****

دیگه ته مونده‌های سیگارم را دور نمی‌ریزم…..

شاید فردا که من نباشم…..

از روی همینا بفهمی چقد دوست داشتم…..!!!!

*****

با خودم میگویم نامرد را که برعکس کنی میشود درمان

پس میگذارم در خیالم همان نامرد بمانی

تا کسی نفهمد که این نامرد همان درمان درد من است!

*****

یـــــــــــــروز :

ســآدگی زیباتـرین رنگــــــــــ دنیـآ بود..

امـــــــــــــــروز

ســـــــــادگی بزرگــ ترین خــــطای آدمــــــــــهآست