کپشن بلاتکلیفی
جمله ها بی تو بلاتکلیفند
بیا و انتهایشان باش…!
*****
دقیقا اونجایی هستم که
شادمهر میگه :
می خوام برم پا ندارم ،
می خوام نرم جا ندارم
گریه کنم دل ندارم ،
داد بزنم نا ندارم
بلاتکلیف ترینم ….
*****
نه آنقدری
به دوست داشتنم مطمئنی
که یک بار برایِ همیشه بخواهی ام
و نه دلش را داری که بگذاری
بروم ..
چند چندی با خودت؟!
دلت کجا مانده که
اینگونه مرا لایِ منگنهِ ” بلاتکلیفی “
میگذاری!؟
*****
من انقدر دوستش دارم
که حاضرم هزار سال ،
باهاش توی بلاتکلیفی بمونم..
امّا تمومش نکنم…
*****
بد ترین حالت یک عشق
بلاتکلیفی ست…
*****
بلاتکلیفی یعنی…
دوسش داشته باشی…
ندونی چه حسی بهت داره….
دیوونت میکنه این احساس لعنتی…
*****
باران را دوست ندارم
بلاتکلیف می کند مرا
چون نمیدانم از سر شوق میبارد
یا از سر دلتنگی
*****
گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن!
به رفتن که فکر میکنی اتفاقی می افتد
که منصرف می شوی…
میخواهی بمانی،
رفتاری می بینی که انگار باید بروی!
و این بلاتکلیفی..
خودش… کلی جهنم است..!!
*****
بیچاره چشمهایم بلاتکلیف شده اند !
صبح ها به شوق دیدنت چشم می گشایم
و شب ها به شوق دیدنت چشم می بندم
این از کراماتِ چشمِ من است یا از معجزاتِ تو؟
تو بچگی مون از تکلیف عذاب می کشیدیم
الان داریم از بلاتکلیفی عذاب می کشیم !
*****
از روزی که تصمیم به رفتن گرفته ای،
بلاتکلیفی بین ما موج میزند
مثلا همین دل من نمیداند با تو بیاید؟
یا پیش من بماند ؟