با نفس تو
خلقت تازه میشود
با نگاه تو
برکت عشق نمودار میشود
با نور تو
زندگى تابان میشود…
*****
من همیشه
روئیایی می بینم
در آیبنه ی این خاک
رنگی
پُر از نور و
هیاهو ی پیچیده در افلاک
تک به تک می شمارم
ستاره هایم را
شاید بیاید
تا تکیه کند تن خسته ام بر آن دیوار….
*****
و تو هم روزی پیر می شوی
اما من
پیرتر از این نخواهم شد
در لحظه ای از عمرم متوقف شدم
منتظرم بیایی
و از برابر من بگذری
زیبا، پیر شده، آراسته به نوری
که از تاریکی من دریغ کرده ای….
*****
تو بدری و خورشید تو را بنده شده ست
تا بندهٔ تو شدهست تابنده شده ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده ست
*****
از میان صور فلکی
چشمهای تو
تنها نوری است که می شناسم
*****
دیدار تو کشتزار نور است
آهویى بی قرار
که از لب تشنه اش
آفتابِ سحر فرو می ریزد،
دیدارت سکوت است
*****
شوقم از مصلحتت، موهبتی خواستن است
لایق نور نبودم، ظلماتی بفرست
*****
او را
که رو به نور مى رود
دیگران
تاریک مى بینند!…
*****
حتی طولانی ترین شب نیز با اولین تیغ درخشان نور
به پایان میرسد،حتی اگر به بلندای یلدا باشد.بیدار و امیدوار باش
خورشیدی در راه است. یلدا مبارک…
*****
نور بودی
آمدی به اتاقم
پرده را کشیدم که ترکم نکنی
تاریکم کردی……
*****
عشق یعنی مادر
صبر یعنی یک زن
مهر یعنی دختر
نور یعنی خواهر
هر چه هستی…
عشق،صبر،مهر یا نور
روزت مبارک ای عشق، ای صبر ،ای مهر ،ای نور…
*****
برای چراغ های همسایه هم نور آرزو کن
بی شک حوالی ات روشن تر خواهد شد….
*****
زندگی باید جنبشی دائمی شود.
جنبشی از نورها در سراسر سال.
تنها آنگاه می توانی رشد کنی، شکوفا شوی
که چیزهای کوچک و پیش و پا افتاده را به جشن مبدل کنی.
*****
دیدار تو کشتزار نور است
آهویى بی قرار
که از لب تشنه اش
آفتابِ سحر فرو می ریزد،
دیدارت سکوت است
*****
آنچه در ایام پیری کم شد از نور بصر
باعث افزونی نور بصیرت شد مرا